آموزش دروس سوم دبیرستان  و کنکور +المپیاد
آموزش دروس سوم دبیرستان  و کنکور +المپیاد

آموزش دروس سوم دبیرستان و کنکور +المپیاد

تیزهوشان بوشهر.....

گفتگو با سارا همتی رتبه 1 کشوری تجربی 94 از تبریز

 


لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمائید از چه رشته‌ای چه رتبه‌ای کسب کرده‌اید؟

سارا همتی هستم رتبه 1 کشوری تجربی 94 از تبریز.


برای دیدن ادامه مصاحبه به ادامه مطلب رجوع کنید.

منبع:kanoon.ir

  لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمائید از چه رشته‌ای چه رتبه‌ای کسب کرده‌اید؟

سارا همتی هستم رتبه 1 کشوری تجربی 94 از تبریز.


پدر و مادر شما از لحاظ آموزشی چه کارهایی برای شما انجام دادند؟

ایجاد محیط آرام و فضای گفتگو و فضای منطقی مهم‌ترین کاری بود که آن‌ها انجام دادند. گفتگو در منزل ما این‌گونه بود ‌که هر کسی که منطق قوی تری داشت دیگران صحبت‌هایش را قبول می کردند. نقش اولیا من بیشتر از لحاظ فراهم کردن این فضا بود نه این‌که درس بدهند یا درس بپرسند.


برای این نکته که بیان کردید در منزل شما صحبت هر کسی که منطق قوی تری داشت پذیرفته می‌شد می‌توانید مثالی بزنید؟

مثلا در درس ادبیات اکثر دوستانم که پدر و مادرشان با مادرم در ارتباط بودند کلاس می رفتند و اولیای من تمایل داشتند من هم کلاس بروم ولی من توضیح دادم که نیاز به کلاس ندارم و دلایلی آوردم از جمله این‌که ادبیات یک درس موضوعی است و خود آدم باید آن را بخواند و قرائت و آرایه هم تعاریف مشخصی دارند و دبیران فقط سلایق خاصی در طرح سوالات گوناگون دارند، آن‌ها هم قبول کردند و در آزمون های مختلف این موضوع ثابت می شد که شاید حرف من درست بوده است و حتی در کنکور هم ثابت شد.


در درس ادبیات چگونه توانستید با خودآموزی بهتر شوید؟

ادبیات موضوعاتی دارد مثل واژه، تاریخ ادبیات و املا این‌ها چیزی نبود که دبیر بتواند چیز زیادی یاد بدهد، درس مشخص است و باید فقط آن را خواند و زمان گذاشت آرایه هم همین‌طور آرایه‌ها تعاریف مشخصی دارند و سوال‌های زیادی وجود دارد که ممکن است دانش‌آموز یکی را بتواند جواب دهد ولی دیگری را به دلیل تقاوت سلیقه‌ی طراح نتواند پاسخ دهد. از طرفی برای قرابت، مفاهیمی که قبلا در مدرسه توسط دبیرم توضیح داده شده بود کافی بود. زبان فارسی هم همین‌طور سوالات زیادی هست که با تمرین آن‌ها می‌توان به تسلط کافی رسید.


برعکس این موضوع هم صادق بود؟ یعنی آیا جاهایی بوده که شما با استدلال حرف های اولیای خودتان را قبول کنید؟

شاید فقط در شیوه ی پاسخ گویی به سوالات بود. به این صورت که سرعت من بالا بود و این دقت من را پایین می آورد و پدر و مادرم به من پیشنهاد می‌دادند این سرعت را کنترل کنم و سعی کردم در کنکور هم درست‌تر اجرا کنم.


از چه زمانی در منزل شما فضای گفتگو شکل گرفته است؟

همیشه بوده و مهمترش که من به بلوغ فکری برسم یعنی از دبیرستان بود که حرف من هم درست باشد و قبل از آن غالبا حرف های آن ها درست بود و بعدش حرف‌های من هم قابل قبول بود.


یکی از مشکلات این است که با ورود دانش‌آموزان به دبیرستان و مقاطع بالاتر پیگیری های اولیا به مرور قطع می شود اما در منزل شما گویا این موضوع ادامه داشته است؟ آیا شما دوست داشتید با پدر و مادرتان گفتگو کنید؟ آیا آن‌ها هم در مورد محیط کارشان با شما صحبت می‌کردند؟

بله چون صمیمی بودیم دوست داشتم با هم صحبت کنیم و آن‌ها هم در مورد محیط کار خودشان با من صحبت می‌کردند و من هم در مورد دوستانم با آن‌ها صحبت می‌کردم. خصوصا اگر انتقادی هم بود یا در مورد شخصیت‌هایی که من در مدرسه می‌دیدم و شخصیت‌های مشابهی که آن‌ها در محیط کارشان روبرو می‌شدند در مورد نحوه برخورد با همکارانشان توضیح می‌دادند که چه کار کردند و من هم می‌فهمیدم چه کار باید بکنم.


در مورد کمیت و کیفیت مطالعه‌ی خود توضیح دهید. این‌که چقدر درس می خواندید و سخت کوش بودید و چقدر مهارت های فراشناختی داشتید و روش‌های مطالعه‌ی خود را در دروس مختلف می‌شناختید:

تا بهمن ماه 5 تا 7 ساعت مطالعه می‌کردم بعد از بهمن که مدرسه نداشتیم روزانه 14 ساعت مطالعه داشتم 


شماکه نفر اول شده اید سخت‌کوش بودید و زیاد درس می‌خواندید. آیا شما سخت‌کوشی‌تان را پنهان نمی کنید؟

نه کسی نیست که کم بخواند و موفق شود حتی کسانی هم که رتبه‌ی بالای 1000 کسب کرده‌اند برخی روزانه 14 ساعت را مطالعه می‌کردند.


شما بین هوش و استعداد و سخت کوشی کدام ویژگی را در خودتان برجسته‌تر و ممتازتر می‌دانید؟

فکر کنم این‌گونه است که هوش مربوط به زمان امتحان دادن است و سخت‌کوشی مربوط به زمان درس خواندن.


چقدر مهارت های فراشناختی داشتید و روش‌های مطالعه‌ی درستی داشتید؟

در ابتدایی و راهنمایی خصوصا ابتدایی اصلا درس نمی خواندم و فقط امتحان می‌دادم و در دبیرستان اگر مطلبی را یاد گرفته بودم که هیچ و اگر نه ابتدا روزنامه‌وار می‌خواندم و بعد تست می‌زدم و بعد عمیق می‌خواندم.


به نظرتان روش های مطالعه‌ی شما فقط برای شما جواب داده یا مخصوص دیگران هم می تواند باشد؟ قابل تعمیم است یا نه؟

فکر می‌کنم قابل تعمیم است ولی سطح تست‌ها باید برای افراد مختلف فرق کند.


از چه سالی به کانون آمدید و چه شد که در آزمون‌های کانون ثبت‌نام کردید؟ و مهمترین نکاتی که در کانون یادگرفتید و برایتان مفید بود را بیان کنید:

از دوم دبیرستان و شاید مهم‌ترین دلیلش تجربیات کانون در نفرات برتری بود که همه کانونی بودند و مهم‌ترین فایده‌ی کانون یا مهمترین دستاورد آن، برنامه راهبردی بود. این‌که در بازه‌ی زمانی مشخص چه درسی را بخوانم. این‌که من تصمیم بگیرم در 2 هفته چه بخوانم همیشه منطبق بر برنامه راهبردی بود.


آیا برنامه راهبردی را قبل ثبت‌نام بررسی می‌کردید یا اول اعتماد می‌کردید بعد بررسی می‌کردید؟

در سال دوم وقتی ثبت‌نام کردم قبلش بررسی نکرده بودم در طول سال دوم فهمیدم که در سال سوم و پیش هم برنامه‌ی آزمون‌ها در همین حدود خواهد بود و برای همین مطمئن بودم برنامه‌ی درستی است.

مهم‌ترین دستاورد آزمون‌های کانون، برنامه‌‌ریزی و شیوه آزمون دادن بود این‌که پیش را در 26 آزمون امتحان دهیم و کنکور را آزمون 27‌ام کانون تلقی کنیم و کنکور یک تجربه‌ی تکراری به نظر برسد.


آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که  فاصله‌ی زمانی 2 هفته‌ای آزمون‌ها تا چه حد سنجیده است؟

از این فاصله زمانی 2 هفته ای همیشه راضی بودم در آزمون‌های جامع که فاصله‌ی آن‌ها 1 هفته بود اولش استرس‌زا بود و فکر می‌کردم حجم مطالب بالاست ولی همین موضوع سبب شد که کیفیت بالاتر برود و حجم بیشتری از مطالب را در زمان کمتری مطالعه کنم و بعد آزمون فهمیدم که حجم مطالب هم متناسب بوده.


آیا شما جلسات برترها را از سایت کانون دنبال می‌کردید؟

اکثرا CD های جلسات برترها را که نمایندگی به برترهای شهر می‌داد مادرم مشاهده می‌کرد و مواردی را به من توضیح می‌داد و من هم در مجله آزمون این مطالب را مطالعه می‌کردم و تجربیات و شیوه‌های نفرات برتر را دنبال می‌کردم.


پشتیبان ویژه‌ی شما چه کسی بود و تاثیرشان چگونه بود؟

مریم مجرد ثانی رتبه 4 کشور سال 92 از شیروان پشتیبان ویژه‌ی من بود. نقش ایشان بیشتر از لحاظ روحی و آرامش دادن بود و خصوصا 2 روز قبل کنکور که زنگ زدند و تجربیات کنکور خودشان را بیان کردند هم باعث خنده شدند و هم روحیه گرفتم.


آیا اتفاق خاصی در روز کنکور ایشان رخ داده بود؟

بله به این صورت که ساعت 12 شب که خواب بودند یک کامیون سبب سروصدا شده بود و او تا 3 نتوانسته بود بخوابد و سر کنکور هم یک نفر سرو صدا ایجاد می‌کرده و تمرکز او را به هم می‌زده هم‌چنین گوشی یک نفر در جلسه کنکور زنگ خورده بود. از صحبت‌های او نتیجه گرفتم که هر اتفاق غیرمنتظره‌ای هم که بیفتد همان اتفاقی خواهد افتاد که باید می‌افتاد و ایشان هم در کانون همین رتبه را کسب می‌کردند که در کنکور کسب کردند و این به من آرامش داد که شاید حتی حادثه‌ی غیرمترقبه هم نتیجه را تغییر ندهد.


برای آینده‌تان چه برنامه‌ای دارید؟

من معمولا هدف‌گذاری نمی‌کنم. سعی می‌کنم مسیر را درست حرکت کنم و به بهترین شکل کارم را انجام دهم خودبه خود نتیجه هم خوب می‌شود این‌که بگویم برای هدفی دارم تلاش می‌کنم این‌گونه نیست. من مسیر را درست در پیش می گیرم و خیلی هدف بلندمدت در نظر نمی گیرم برای موضوع خاصی تلاش نمی کنم معتقدم مسیر از هدف مهم تر است. اگر مسیر را درست بروم مطمئنم یگ پزشک موفق و خادم به ملتم خواهم بود.


بعد از این‌که رتبه‌ی 1 کسب کردید مغرور نشدید؟

 نه روابطم طوری بود که دوستان و اطرافیانم این شرایط را فراهم نمی‌کردند. سال های قبل هم می دیدم وقتی کسی متمایز باشد طرد می شود و اجازه ندادم چنین اتفاقی بیفتد و روابطم بیشتر به خاطر آن‌ها بود چون دوستان و اطرافیانم به من لطف داشتند و به من توجه می‌کردند و من هم جواب می‌دادم.


برای مشاهده ی کارنامه ها در کانون و کنکور کلیک کنید


گفتگو: کاظم قلم‌چی

تهیه و تنظیم

ناهید منجمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد