برای مشاهده به ادامه مطلب بروید...
تمامی دروس کامل گذاشته شد(معنی متن-معنی کلمات-آموزش و....)
منبع:arabie3.blogfa.com
دانلود تمامی تمرین ها کلمات-معنی درس قوانین درس آموزش درس در یک فایل ورد(برای دانلود روی لینک رو به رو کلیک کنید.):http://persiandrive.com/629246
حجم:62 کیلوبایت
درس یک:
هدف
یادآوری و خلاصه قواعد سال اول و دوم راهنمایی می باشد.
کلمات عربی سه قسم هستند:
۱ – اسم
۲ – فعل
۳ – حرف
الف ) تقسیمات اسم:
۱ – مذکر حقیقی ( رَجُل )، مذکر مجازی ( کتاب )، مؤنث حقیقی (اِمرأة)
۲ – علامت های مؤنث
ة = فاطمة – حدیقة
ی = کبری – دنیا
اء = زهراء – صحراء
۳ – مفرد = صادق – صدیق – صادقه – صدیقه
۴ – مثنی = (انِ – یْنِ) ¬ صادقانِ – صادقتانِ – صادقَینِ – صادقَتینِ
۵ – جمع = سالم – مکسر
الف – جمع سالم :
مذکر (ونَ – ینَ) = صادقونَ – صادقینَ
مؤنث (ات) = صادقات
ب – جمع مکسر :
صدیق = أصدقاء
مَدْرسَه = مدارس
ب ) تقسیمات فعل:
۱- ماضی ۲ – مضارع
۱ – ماضی:
- بیشتر صیغه های فعل ماضی از یک ریشه سه حرفی ساخته می شوند.
- با اضافه کردن علامتهای گوناگون (ضمایر) به آخر این ریشه، صیغه های مختلف ساخته می شود.
برای بیشتر این صیغه ها، علامت ها و یا ضمیرهای متصل وجود دارد.
علامتهای فعل ماضی
۱ - مفرد
مذکر غائب | مؤنثغائب | مذکرمخاطب | مؤنث مخاطب | متکلم |
_____ | تْ | تَ | تِ | تُ |
۲ – مثنی
مذکر غائب | مؤنثغائب | مذکرمخاطب | مؤنث مخاطب | متکلم |
ا | تا | تُما | تُما | نا |
۳ – جمع
مذکر غائب | مؤنثغائب | مذکرمخاطب | مؤنث مخاطب | متکلم |
وا | نَ | تُم | تُنَّ | نا |
۲ – مضارع:
۱ – تعدادی از فعلهای مضارع با «ی» شروع می شوند.
۲ – همه صیغه های مخاطب با حرف «ت» شروع می شوند.
۳ – دو صیغه از صیغه های فعل مضارع با «أ» و «ن» شروع می شوند و در آخر آنها نیازی به ضمیر نیست.
علامت مضارع ی،ت،أ،ن + ریشه ی فعل + علامت صیغه ها ان، ون،ین، ن Ü فعل مضارع.
ترجمه درس اول قصر شیشه ای
- برای سلیمان (ع) لشگر نیرومندی از انسان و پرنده و حیوان بود.
- روزی از روزها
- سلیمان برای پرس و جو کردن لشگرش خارج شد ... پس با دقت نگاه کرد و پرسید:
- هد هد کجاست ؟
- پرندگان: سروَر ما ! ... اکنون برای کاری رفت.
- سلیمان (ع) از غیبت هد هد خشمگین شد.
- پس از ساعتها هد هد بازگشت.
- سلیمان: ای هدهد کجا رفتی؟
- هدهد: ای سرور من! چیز عجیبی کشف کردم!
- چه کشف کردی؟
- زنی را یافتم که در مملکت سبا فرمانروایی می کند و لشگر نیرومند و بزرگی دارد و مردم در آن، خورشید را می پرستند و برای غیر خدا سجده می کنند.
- عجیب است ... آیا راست می گویی؟
- بله ... بله ... سرور من.
- پس سلیمان (ع) نامه ای برای ملکه «سبا » نوشت:
- ملکه: این نامه ایست که می خواهد دینمان را ترک کنیم.
- وزیران، ما نیرومند هستیم و ترسی بر ما نیست.
- ملکه: نه ... نه ... من به سوی او می روم.
- همانا پادشاهان چون به شهری در آیند در آنجا فساد ایجاد می کنند.
- سلیمان: ای جماعت! من از شما تخت ملکه سبا را قبل از رسیدنش می خواهم! سپس سلیمان (ع) دستور ساختن قصری شیشه ای را بر روی آبهای دریا دارد.
- ملکه در قصر شیشه ای:
- عجیب است ... این تخت من است ... !
- این آب است ... این دریاست ...!
- من اکنون غرق می شوم ...!
- سلیمان: نه ... نه ... این شیشه است. آب نیست ... !!
- ملکه: این معجزه است.
- پس به آسمان نگاه کرد و گفت:
- پروردگارا ! به درستی که من به خودم ظلم کردم. همراه سلیمان به خداوند که پروردگار جهانیان است تسلیم شدم.
کلمات جدید
إذا = زمانی که، هنگامی که
أسلَمْتُ = تسلیم شدم
و أسلمت مع ... = همراه سلیمان در برابر خدا، پروردگار جهانیان تسلیم شدم.
أغسدوا = فاسد کردند، فساد ایجاد کردند.
إنّ الملوک ... = پادشاهان چون به شهری در آیند در آن جا فساد ایجاد می کنند.
أقویاء = ج قویّ : نیرومند
تَحْکُم = حکومت می کند
تَفَقُّد = پرس و جو کردن، جویا
زجاج = شیشه
عَرْش = عرش، تخت
غَضِب = عصبانی شد، خشمگین شد
غیاب = غائب بودن، حاضر نبودن
کتاب = نوشته، نامه
کشفتُ = کشف کردم، پی بردم
مَلَکا = بزرگان
ملوک = ج مَلِک: پادشاه
میاه = ج ماء: آب
وصول = رسیدن
یعبدون = پرستش می کنند
تمرین های درس اول
1- با توجه به متن درس پاسخ صحیح را با علامت مشخص کنید:
الف ) هل فَهِمَ سلیمانُ (ع) لغةَ الهُدهُدِ ؟
۱ – نعم ۲ – لا
ب) الی این ذَهَبَ الهُدهُد ؟
۱ – ذَهَبَ الی مملکة سَبَا ۲ – ذَهَبَ إلی الغابَةِ
ج ) ماذا طَلَبَ سلیمانُ (ع)
۱ – طَلَب الهُدهُد ۲ – ذَهَبَ إلی الغابةِ
د ) کیف کانت مملکةُ سَباً ؟
۱ – کانت قویة ۲ – کانت صیغةِ
2 - کلمات درست را در مقابل معنی آنها بگذارید.
الف ) یافتم × ۱- ساُلنا
ب ) پرسیدیم ۲- ترجعانِ
ج) نوشتند (جمع مذکر ) ۳ – تأمر
د ) عبادت می کنند (مثنی مذکر) ۴ – وجدتُ
ه) دستور می دهی (مذکر) ۵ – کتبوا
م) خارج می شوید (جمع مونث) ۶ – یعبدانِ
ی) باز می گردید (مثنای مونث) ۷ – تخرجنَ
3 - گزینه صحیح را انتخاب کنید:
الف ) انتِ وجدتَ
ب ) هما ینظران
ج ) نحن، یأکلون
د ) هم، ظهرنا
4 - کلمات زیر را در مکانهای مناسب قرار دهید:
(کَشَفْتُ – الملوک – أفسدوها – ظَلَمْتُ – غَضِبَ – أسَلمْتُ )
الف ) لَقَد .... شئیاً عجیباً .
ب ) انّ ... إذا دَخلوا قَریةً .
ج ) رَبِّ إنی ... نفسی و ... مَعُ سُلیمان للّهِ ربِّ العالمین.
د) ... سلیمان (ع) الغیاب الهُدهد !
5 - کدامیک از ترجمه های زیر درست است ؟
الف ) یَعْبدونَ الشَّمسَ و یَسجُدونَ لِغیْرالله .
۱ – خورشید را می پرستند و برای غیر خدا سجده می کنند
۲ – خورشید را عبادت می کردند و برای غیر خدا سجده کردند
ب ) أنا أسْجدُللّه ربُ العالَمینَ.
۱ – ما خدای جهانیان را می پرستیم
۲ – من برای خداوند پروردگار جهانیان سجده می کنم
ج ) فَرَجع موسی ألی قَومهِ .
۱ – پس موسی (ع) به سوی مردم خود باز می گردد
۲ – پس موسی (ع) به سوی قوم خود بازگشت
درس دو:
هدف
یاد دادن اوزان و حروف زائد وزنهای (فاعل – مفعول – فعیل ) می باشد.
قانون
در هر کلمه سه حرفی: حرف اول «فاء الفعل» - حرف دوم «عین الفعل» - حرف سوم «لام الفعل» نام دارد.
حروف اصلی فعل را این حروف تشکیل می دهند:
ف – ع – ل مانند : ذهب – نصر – کشف – نظر و ...
ریشه فعل از فعل گرفته می شود ¬ ن – ص – ر
الف – (فاعل)
-برای ساختن «فاعل» باید حرف الف را میان ف و ع آورد تا فاعل ساخته شود:ف– ا– ع– ل
- در وزن فاعل جای حروف ف – ع – ل ثابت است ولی هر حرف دیگری می تواند به جای آنها بیاید، ولی «ا» هم مکانش ثابت است و هم خودش مانند: فاعل – ناصر
- وزن فاعل ریشه های سه حرفی را به مفهوم «صفت فاعلی» تبدیل می کند، مانند:
عالم – قادر – عابد – راحم ¬ ریشه: علم – قدر – عبد – رحم
ب – ( فعیل )
- برای ساختن «فعیل» نیز باید به فعل، بین دو حرف ع و ل حرف «ی» اضافه کرد: ف – ع – ل
-وزن «فعیل» کلمات سه حرفی را به مفهوم«صفت مطلق»تبدیل می کند: ف– ع– ی– ل
مانند : علیم – قدیر – عبید – رحیم ¬ ریشه: علم – قدر – عبد – رحم
ج – (مفعول)
- برای ساختن مفعول باید حرف «م» را اول فعل و قبل از «ف» بیاوریم و حرف «و» را بین ع و لام بیاوریم.
حروف ثابت: م – و حروف اصلی: ن – ص – ر
مفعول م – ف – ع – و – ل ¬ منصور م – ن – ص – و – ر
وقتی ریشه سه حرفی بر وزن مفعول در می آید مفهوم (صفت مفعولی) پیدا می کند.
مانند : منصور – معبود – معلوم – مقدور ¬ ریشه : نصر – عبد – علم – قدر
نکته
· در اغلب کلمات عربی معمولاً سه حرف اصلی وجود دارد.
· با افزودن حروف زائد، وزن جدید ساخته می شود.
· هر یک از کلمات عربی دارای آهنگ یا وزن خاصی هستند.
ف ع ل | ف ا ع ل | م ف ع و ل |
فعیل – نصیر | فاعل – ناصر | مفعول – منصور |
ن ص ی ر | ن ا ص ر | م ن ص و ر |
ترجمه درس مخفیانه گوش کردن
در خیمه فرماندهی دشمن
- ای فرماندهان! ای آقایان! روحیات سربازان ضعیف است.
- ما نیازمند یک حمله سریع به نیروهای دشمن هستیم.
- یکی از فرماندهان: بله، بله ... خوب است.
- آفرین بر تو ... این یک فکر خوب است ... !
- اما آقای من ...
- ما به اطلاعاتی از مکانهای دشمن نیازمندیم.
- سخنت درست است.
- پس سرباز دشمن شب هنگام برای به دست آوردن اطلاعات رفت.
- و بعد از یک ساعت به مکان نیروهایمان رسید.
- در خیمه فرماندهی نیروهای ما
- ای برادران
- ما زمان زیادی است که در این منطقه هستیم.
- و اکنون تعداد رزمندگان کم است.
- بیشترشان در سنگرها به سختی زخمی هستند.
- من مسؤول هستم.
- پس بر ما واجب است که امشب برگردیم.
- و ما از راه دریا برمی گردیم اگر خدا بخواهد.
- سرباز دشمن به خاطر این اطلاعات سّری شاد شد.
- از گرگ صحرا به عقاب صحرا
- بله ... بله ... می شنوم.
- آقای من ... آقای من ... خبرهای مهم ... خبرهای خیلی مهم است.
- چند لحظه قبل این سخنان را شنیدم.
- تعداد رزمندگان زیاد است.
- و آنها بسیار شاد هستند.
- اسم فرمانده عملیات مسعود است و آنها امشب حمله می کنند.
- آنها از راه دریا پیشروی می کنند.
- شنیدی آقای من ... شنیدی ؟!
- بله ... بله ..
- تمام
- از عقاب صحرا به مقر فرمانده
- حمله نزدیک است.
- عقب نشینی ... عقب نشینی ... بسرعت ... بسرعت !
کلمات جدید
أحد = یک
أحد الامراء = یکی از فرماندهان
اُحسنتَ = آفرین
اِستراق = سرقت کردن
استراق السّمع = مخفیانه گوش دادن
الذین = کسانی که
أمر = کار
اُمَراء = ج امیر. فرمانده
اِنسحاب = عقب نشینی
أنعمتَ = نعمت دادی
جنود = ج جُند. جندی: سپاه
حاجة = حاجت، نیاز
نحن سجاجة = ما نیازمندیم ، نیاز داریم
حَسَن = خوب، نیک
خیمة = خوب است، بسیار خوب
راجِعون = برگردانندگان، برگشت کنندگان
سادة = ج سید: آقا
سمیع = شنوا
صراط = راه
علیم = دانا، آگاه
عَلَینا = برماست، بر ما لازم است
غالب = چیره، مسلط
قادم = آینده، در حال آمدن
قادمون = در حال آمدن
قریب = نزدیک
قیادة = رهبری، فرماندهی
مقاتلین = رزمندگان
معنویات = ج معنویة. روحیه
مغصوب = مورد غصب واقع شده
مواضِع = ج موضع. مکان
نهار = روز
تمرین های درس دوم
1- با توجه به متن درس پاسخ صحیح را با علامت مشخص کنید.
الف ) مَن کانَ فی خَیْمةِ قیادة العدوِّ؟
۱ – الجنود ۲ – أمَراءُ الجیش
ب ) کیف کان جندیُّ العدوّ ؟
۱ – ثقیل السّمع ۲ – حَسَن السُمْع
ج ) متی کانَ وقّتُ الرّجوعِ ؟
۱ – نهاراً ۲ – لیلاً
د) هل کانَ الْهُجومُ قریباً ؟
۱ – نعم ۲ – لا
2- کلمات هم وزن و هم آهنگ را در مقابل هم قرار دهید:
الف ) کَتَبَ ۱ – یَخْرجُونَ
ب) تَفَقُّد ۲ – عَبْد
ج) وصول ۳ – تَعْبُدُ
د) یعبُدون ۴ – کحول
ه) تَصْدُقُ ۵ – طریق
و ) شمس ۶ – تَقَبّل
ی) عجیب ۷ – رَجَعَ
3- وزن و آهنگ کلمات زیر را در مقابل آنها بنویسید؟
۱ – هُجوم = ....
۲ – ضعیف = ....
۳ – مَغْرِب = ....
۴ – تَصْدیق = ....
۵ – معلوم = ....
4- در آیات زیر کلمات هم وزن با «فَعَلَ» «فَعیل» «مفعول» «فاعل» را مشخص کنید:
۱ – صِراطَ الذینَ اَنْعَمْت َ علیهِم غَیرِ الَمَغضوبِ علیهم.
۲ – والله غالِبُ علی اُمْرِه .
۳ – صَدَقَ اللّه و رسولُه .
۴ – إن اللّه سمیعُ علیم.
۵ – مَن عَمِلَ صالحاُ فَلِنَفْسِه.
درس 3:
هدف
یاد دادن اسماء استفهام و کاربرد آنها و چگونگی منفی کردن جمله به وسیله «ما» نافیه و «لا» می باشد و همچنین طرز درست کردن فعل آینده.
قانون
بخش اول : منفی کردن
به مثالهای زیر توجه کنید:
۱ – ذهبوا (رفتند) = ما ذهبوا (نرفتند)
۲ – تذهبون (می روید) = لا تذهبون (نمی روید)
· فعل اول ماضی است و همانطور که مشاهده می کنید برای منفی کردن فعل ماضی، کافیست که به اول آن (ما) اضافه کنیم و برای منفی کردن فعل دوم که مضارع است حرف (لا) را در اول آن بیاوریم.
· نتیجه:
- حرف (ما) را که فعل ماضی را منفی می کند (ما) ی نافیه (منفی کننده) می نامند.
- حرف (لا) که فعل مضارع را منفی می کند (لا) ی نفی و فعل مضارع منفی، فعل نفی نامیده می شود.
چگونه فعل آینده می سازیم؟
· ما دو نوع فعل آینده داریم: یکی فعل آینده نزدیک است و دومی فعل آینده دور:
تسعلمون – سوف تعلمون
- با آوردن حرف (سَ) بر سر فعل مضارع، فعل آینده نزدیک ساخته می شود.
مانند : سَتعلمونَ (بزودی خواهید دانست)
- با آوردن (سوفَ) بر سر فعل مضارع ،فعل آینده دور ساخته می شود.
مانند : سَوفَ تعلمونَ (در آینده خواهید داشت)
بخش دوم: استفهام
به کلمات استفهامی همراه با شرحی از هر کدام توجه کنید:
| کلمه پرسشی | معنی | از چه می پرسد؟ | پاسخ مناسب چیست |
1 | هَلْ (أ) | آیا | منفی یا مثبت بودن جمله یا خبر | نعم : آری لا : خیر |
2 | مَنْ | چه کسی؟ چه کسی را | شخص انسان | نام یا صفت یا شغل شخص |
3 | ما - ماذا | چه چیزی – چه چیزی را | حیوان یا اشیاء یا انجام دادن کاری | نام یا صفت چیزی یا بیان یک فعل |
4 | کیف | چگونه- چطور | حالت شخص حیوان یا اشیاء نحوه و چگونگی انجام یک فعل | بیان حالت (قید حالت) کیفیت انجام یک فعل |
5 | اَینَ | کجا | مکان کسی یا چیزی مکان انجام فعلی | محل قرار گرفتن کسی یا چیزی قید مکان |
6 | متی | چه وقت | زمان انجام فعلی | قید زمان |
ترجمه درس چوپان کوچک
کودک تنها است.
او در کلبه است.
چه کنم ؟ من گرسنه هستم.
خانواده ام فقیر هستند.
در این لحظه صدایی شنید.
پس از کلبه خارج شد.
ای کودک آیا می توانی کاری انجام بدهی؟
من ... من ... بله بله ... حتماً ... من نیرومند هستم ...
چراندن گوسفندان دشوار است! تو کودک هستی ...!
نه ... نه ... آقا من می توانم.
در صحرا ناگهان، گوسفندی گم شد.
کجا رفتی ؟
آیا گرگ او را خورد ؟
آه ... چه کنم؟!
به سرعت رفت پس او را بین علفها پیدا کرد.
و اما در غیبت او گرگی آمد و گوسفندی را دزدید.
گریان به روستا بازگشت و گفت:
غفلت نکردم! تنبلی نکردم! گوسفندان را رها نکردم!
در خانه
آقا ... آقا گرگ ... گرگ
چه ؟ !
گرگ ... ببخشید ... آقا
تو با دقت کار نمی کنی.
و در زمان معین بر نمی گردی...
و کودک را به سختی زد.
خبر به پیامبر (ص) رسید.
پس بسیار اندوهگین شد.
ای مرد! آیا کودک می تواند با یک حیوان وحشی رو در رو شود؟!
آیا چیز غیر ممکن را می خواهی؟
کودک آمد در حالی که آثار اشک بر چشمش بود.
پس پیامبر به مرد نگاه کرد.
سپس گفت: به درستی که خدمتگزاران شما برادرانتان هستند.
پس مرد بسیار شرمنده شد.
و به خاطر عملش پشیمان شد.
کلمات جدید
إخوان = ج أخ : برادر
أسْرَة = خانواده
أعشاب = ج عشب: گیاه، علف
أغنام = ج غنم : گوسفند
أمثال = ج مَثَل: مثال، نمونه
اولیاء = ج ولی: دوست، دوست خدا
باکیه = گریان
تقدر = می توانی
جامعة = گرسنه
خجل = خجالت کشید، شرمگین شد
خَدَم = خدمتکار
دَفَع = پرداخت
دموع = ج دمع: اشک
راعیه = چوپان
سرْح = چراندن
عفو = گذشت، بخشایش
عفواً = ببخشید
فَقَد = از دست داد
غَفَلْتُ = غفلت کردم
کَسْلِتُ = تنبلی کردم، سستی کردم
کرخ = آلونک
مُحدّد = معین
نبأ = خبر
نَعجَة = میش
تمرینهای درس سوم
تمرین اول
با توجه به متن درس در مقابل پاسخ صحیح علامت بگذارید:
الف) متی سَرَقَ الذّئبُ أحدَ الأغنامِ ؟
۱ – فی حضورِ الطّفلة
۲ – حینما کان أحَدُ الأغنام بین الأعشاب
ب ) هل کانت الطّفلةُ مقصِّرَةّ ؟
۱ – نعم ۲ – لا
ج) أضَرَبَت الطّفلَةُ الرّجلَ ؟
۱ – نعم ۲ – لا
د) لماذا قَبِلَت الطّفلَةُ کلامَ الرّجل ؟
۱ – لأنّها تُحِبُ سَرْحَ الأغنام
۲ – لِأنها کانت جامعةً
2- برای سؤوالات ستون «الف» جواب مناسب انتخاب کنید:
«الف » «ب»
الف – من یَقْراُ ۱ – للشُکرِ
ب _ ما ذا تحملین ۲ – بأدََبٍ
ج – هل تأکلونَ ۳ – مَساء
د – لماذا تَسْجُدُ ۴ – جَبَلُ
ه – کیف تسألین ۵ – إلی المسجد
م – ما ذلک ؟ ۶ – نعم
ن – متی ترجِعُ ؟ ۷ – الکُتب
و – أین تذهَبُ ۸ – لا
ی – أتحزنینَ ۹ – الطالب
3- علامت منفی را در جملات زیر پیدا کنید:
۱ – لِماذا تذکُر نِعمَةُ ربّک ؟
۲ – ما سَألَت المُعلِّمةُ عن النباء.
۳ – هم لا یسعمون قول الحقِّ.
۴ – ما دفع المؤمن زکاة عِلْمِه.
4- کلمات زیر را در مکانهای مناسب قرار دهید:
(سمعون – أعلَمُ – خَلَقْتَ – کیفَ )
الف ) ربناّ ما ... هذا باطلاً.
ب) لا ... الغَیْب َ.
ج ) فَهُمْ لا ...
د ) ... ضَربوا لک الأمثال ؟
درس 4:
هدف
درست کردن فعل امر را به طرز صحیح یاد می دهد.
قانون
- وقتی می خواهید از کسی خواهش یا درخواستی داشته باشید یا به کسی دستور دهید از فعل امر استفاده می کنید و معمولاً فعل امر دارای ۶ صیغه مخاطب است.
- فعل امر که دارای ۶ صیغه مخاطب است از ۶ صیغه مخاطب فعل مضارع ساخته می شود.
- در ساختن فعل امر با حروف مضارعه را از اول فعل مضارع برداریم و آخر فعل را نیز ساکن کنیم.
- وقتی حرف مضارعه را حذف کردیم، اگر حرف بعدی صدا دار نبود، باید یک همزه بر سر فعل بیاوریم و اعراب همزه را از عین الفعل فعل برداریم به صورت زیر :
- عین الفعل َ ِ حرکت همزه می شود ِ
عین الفعل ¾ُ حرکت همزه می شود ُ
اگر در آخر فعل مضارع نون عوض رفع آمده باشد آن را حذف می کنیم مانند:
تجعلان ِ = جعلان = إجعلا ن = إجعلا
· خلاصه بیان
۱ – فعل امر را از ۶ صیغه مخاطب مضارع می سازیم.
۲ – حرف مضارعه را حذف می کنیم.
۳ – اضافه کردن همزه ( ¾ِ یا ¾ُ )
۴ – فعل را مجزوم می کنیم (یعنی ساکن کردن حرف آخر و یا حذف نون عوض رفع)
ترجمه درس اصحاب کهف
در زمان قدیم مردم در وفور نعمت و آسایش بودند.
روزی از روزها
مردم شنیدند: ای مردم، ای مردم؛
این فرمانی است از پادشاه قدرتمند، سلطان توانا «دقیانوس» بزرگ
کسی که پرستش بت ها را رها کند کیفرش کشته شدن است.
و از بعد آن روز
ترس و وحشت قلبهای مردم را پر کرد.
پادشاه ستمگر شروع کرد به، به دار آویختن مردان و زنان مؤمن.
و در قصر پادشاه فرماندهی بود.
او مؤمن است، جز خدا را نمی پرستد.
خدایا من بنده ناتوان تو هستم.
به این مردان و زنان مؤمن رحم کن و یاریشان فرما.
عاقبت کار ما را به خیر و خوبی قرار بده.
و بعد از مدتی در قصر پادشاه
یکی از سخن چینان آمد و به پادشاه گفت :
ای پادشاه بزرگ !
فرمانده و دوستانش اکنون خارج از شهر هستند.
آنها مشغول پرستش خداوند هستند و برای او سجده می کنند.
پادشاه به شدت خشمگین شد و به وزیرش فرمان داد:
ای وزیر به دنبال فرمانده بگرد؛
این سرکشان را زندانی کنغ
خوردنی و نوشیدنی را از آنها منع کن؛
آنها را فردا در درخت نخل به دار بیاویز؛
قلب دختر پادشاه با این مؤمنان است.
شبی آمد و در دستش کلیدهای زندان بود.
ای شاهزاده ! چگونه به اینجا وارد شدی ؟!
به سادگی خدا با ماست.
ولی با شتاب برگرد و از این جا برو ... تو در خطر هستی.
نه ... نه .. همراه دوستانت خارج شو.
خارج شو ... زندان را ترک کن.
ولی ... خطر نزدیک است ... شما در شرف اعدام هستید.
پس همگی از زندان فرار کردند و به غار رفتند.
پس شد آنچه شد.
کلمات جدید
اِبحث عن ... = جستجو کن
اِبنة = دختر
اُسجُِن = زندانی کن
اِشْرَحْ = بگشای
اَصنام= ج صنم : بت
ألذی = کسی که
أمر = دستور
تَرْحَمُ = رحم می کنی
جذوع = ج جذع : تنه
جزاء = مجازات
ذنوب = ج ذنب : گناه
رُعْب = ترس
رَغَد = وفور نعمت و آسایش
سلطان = پادشاه
شراب = نوشیدنی
صَدْر = سینه
صَلْب = به صلیب کشیدن
عاقبة = سرانجام
علی و شک = نزدیک به
غداً = فردا
قاهر = چیره – پیروز
قلوب = ج قلب : دل
لِسان = زبان
لهج = توانا
متمردّین= سرکشان
مفتاح = کلید
نَخْل =درخت خرما
وشاة =ج واشی: سخن چین
تمرین های درس چهارم
1- با توجه به متن درس در مقابل پاسخ صحیح علامت بگذارید:
الف ) مَن قالَ : «اِجْعَل عاقِبَةَ أمْرِنا خیراً»
۱ – الأمیر ۲- الوزیر
ب ) مَن قال : «أنّ اللّهَ مَعنا»
۱ – الامیر ۲ – الأمیرة
ج ) هل صَلَب المَلِکُ الأمیر فی جذع النّخلِ ؟
۱ – نعم ۲ – لا
و ) أهَرَبَ الأمیر و أصدقاوه إلی الکَهْفِ ؟
۱ – نعم ۲ – لا
2- در جملات زیر مذکر و مؤنث بودن هر یک را مشخص کنید:
الف ) إبدأْ یومک بذکر اللّه
۱ – مذکر ۲ – مؤنث
ب ) دَخَلْتِ فی دینِ الله
۱ – مذکر ۲ – مؤنث
ج) غَضِبَتَ علی الظّالِم
۱ – مذکر ۲ – مونث
د ) تبحثُ عن الحقیقة
۱ – مذکر ۲ – مونث
ه) ترجعین إلی ربّک
۱ – مذکر ۲ – مونث
3- کلمات مناسب را مقابل معنی آن قرار دهید
الف ) برداشتن کیف ۱ – اِغسلی الوجه
ب ) بالابردن قلم ۲ – اِلبسی الثوب
ج) بازکردن در ۳ – اِغرس الشجرة
د) کاشتن درخت ۴ – اِفتح القلم
ه) پوشیدن پیراهن ۵ – اِرفعی القلم
ی ) شستن صورت ۶ – احصل المحفظة
4- برای افعال زیر فعلهای امر بسازید:
الف ) تَغفِرُ = ....
ب ) تَرْحَم = ....
ج) تَجْعَلُ = ....
د) تَرجعینَ = ....
درس 5:
هدف
فعل امر منفی و نهی
قانون
1– فعل نهی نیز مانند فعل امر از شش صیغه مضارع مخاطب ساخته می شود.
2 – فعل نهی با حرف «لا» ساخته می شود که به آن «لا»ی نهی می گویند.
تکتُمُ = لا تکتُمْ
۳– پس از قرار دادن «لا»ی نهی فعل مضارع را مجزوم می کنیم.
- مجزوم کردن یعنی: تبدیل ضمه ¾ُ به سکون ¾ْ یا حذف نون عوض رفع.
· تنها صیغه جمع مؤنث مجروم نمی شود زیرا نه ضمه ¾ُ دارد نه نون عوض رفع.
- در لای نفی فعل مضارع مجزوم نمی شود.
· به جدول زیر توجه کنید.
مضارع | نفی | نهی |
تکتُمُ | لا تکْتُمُ | لا تکتُمْ |
تکتمانِ | لا تکتُمانِ | لا تکتُما |
تکتمونَ | لا تکتمونَ | لا تکتموا |
تکتمینَ | لا تکتمینَ | لا تکتمی |
تکتمانِ | لا تکتمانِ | لا تکتما |
تکتُمْنَ | لا تکتُمْنِ | لا تکْتَمنَ |
ترجمه درس بوستان سوخته
این بوستان بزرگ است.
درختان دارای میوه هستند.
میوه ها فراوانند.
سیب – انار – انگورها
صاحب بوستان شخص بخشنده ای است که فقیران را دوست دارد.
در بوستان
عزیزانم میوه ها را جمع کنید (جمع مذکر)
برای خانواده تان بردارید. (جمع مؤنث)
میوه ها را جمع کنید و بردارید. (جمع مؤنث)
روزی از روزها
صاحب بوستان بیمار شد.
پس فرزندانش را خواست و گفت:
ای فرزندانم ! به ناتوانان رحم کنید ! برای خدا کار کنید !
درب بوستان را برای بینوایان باز کنید.
پس مسلماً ثروت نابود شدنی است.
بعد از مرگ پدر
پسر اول: این بوستان مال ماست.
پسر دوم: بله ... این حق ماست.
و دیگران در آن هیچ حقی ندارند.
عمل به وصیت پدر واجب است.
به وصیت عمل کنید. (مثنی مذکر)
خداوند را به خاطر این نعمت شکر کنید. (مثنی مذکر)
حقی برای درخواست کننده (فقیر) و محروم قرار دهید.
ولی نپذیرفتند.
و در خانه های بینوایان:
ما مدتی است چیزی نخوردیم ای مادر !
عزیزانم صبر کنید ... صبر کنید.
فردا به بوستان می رویم.
دو فرزند: خارج شوید ... زمین ما را ترک کنید ... این بوستان مال ماست.
خارج شوید ... بروید ... ترک کنید.
پس خداوند نیت بد دو فرزند را دانست.
صبح روز بعد
فرزاندان به سوی بوستان رفتند.
حیرت آنها را فرا گرفت.
چگونه ممکن است ؟ نه ... نه
کلمات جدید
آخرین = دیگران
أعزاء = جمع عزیز – گرامی
أعنان = جمع عنب، انگور
أماه = مادرم
بستان = باغ
بؤساء = ج بائس: بینوا، فقیر
تالی = بعد
تَبَرّج = خود آرایی
رَکب = سوار شد
سائل = درخواست کننده
سوء = بدی
عزة = عزت، سربلندی
عزیزات = جمع عزیزه: عزیز و گرامی
مثمرة = میوه دار
مَجد = بزرگی
محروق = سوخته، سوخته شد
مُنْذ = از
نحو = به سوی
والِد = پدر
یمکن = ممکن می باشد
یمین = راست
تمرین های درس پنجم
1 - با توجه به متن درس در مقابل پاسخ صحیح علامت بگذارید:
الف ) کیف خرج الأطفال من الحدیقة بعد وفاةِ صاحب الحدیقة؟
۱ – مَحزونینَ 2 – فَرِحینَ
ب ) کیف کان الابْن الأول ؟
۱ – شاکِراً ۲ – ......
ج ) ماذا طَلَبَ صاحب البستان ؟
۱ – الرّحْمَ علی الضّعفاء ۲ – جَمْعَ المَحصول
د) ما ذا طلب الابنُ الثالثُ ؟
۱ – منع اعطاء المحرومین ۲ – إعطاء حقّ المحرومین
- 2 افعال مناسب با هر جمله را سر جایش بگذارید؟
( الکرم – أترُکناَ – اُطلبا – اُنصروا)
الف ) أیها المؤمنون ! .... المظلوم فی کُلِّ مکانٍ!
ب ) ایتها المؤمناتُ ! .... تَبَرَّجَ الجاهلیة!
ج) ایتها الطالبتان! .... العزّةَ و المَجدَ !
د) أیها الکریمُ ! اِفتحی ابواب ... علی المحتاجین!
3 - فعلهای مناسب هر جمله را مشخص کنید؟
۱ – اِفتَح ۲ – اُترکوا ۳ – اِجْعَل 4 - اجلسا |
الف ) حسین آقا، لطفاً این قرآن را در دفتر بگذار ( )
ب) علی آقا ، لطفاً آن درها را باز کن. ( )
ج) آقا مهدی و آقا بهروز، لطفاً بنشینید.( )
د) از حاضران گرامی می خواهیم مجلس را لطفاً ترک کنید. ( )
4 - فعلهای امر را در آیات قرآنی زیر مشخص کنید.
۱ – اصبروا، ان الله مع الصابرین.
۲ – ارکعوا و أسجدوا و أعبدوا رَبُکم.
۳ – اُشکرو الله .
۴ – اذهبا الی فرعون .
درس 6:
هدف
درست کردن فعل نهی و فعل نفی
قانون
- «لا» هم علامت نفی است و هم علامت نهی.
- در نهی هنگامی که در اول کلمه «لا» را می آوریم حرف آخر جمله را مجزوم می کنیم یا نون عوض رفع آن را حذف می کنیم.
- در نفی فقط «لا» را در اول کلمه می آوریم و به باقی حروف دست نمی زنیم.
- نونی که برای جمع مؤنث است هیچ گاه حذف نمی شود.
- مانند : (تکتمونَ) نفی = لا تکتمونَ نهی = لا تکتموا
- در جمع مذکر،پس از حذف «ن» حرف «ا» می گذاریم که البته خوانده نمی شود.
· نهی :
لا + فعل مضارع
با تغییر ضمه به سکون علامت جزم و حذف «ن» از آخر فعل (جز جمع مونث) Üنهی
ترجمه متن درس ناامید مشو
این ماهیگیر نزدیک دریا زندگی می کند.
و در روزهای اخیر چیزی به دست نیاورده است.
فردا برای ماهیگیری خواهم رفت.
نه ... نرو ، دریا در این روزها طوفانی است. دریا خطرناک است.
لطفاً نرو ... آنجا خطر است.
بله ! اندوهگین مشو ... خدا با ماست.
ما صبر می کنیم.
روزی از جانب خداست.
نه ... چیزی نداریم.
ما گرسنه ایم.
توکل بر خدا کردم ... خواهم رفت.
ماهیگیر تصمیم به رفتن گرفت.
ای همسرم، بله ... ! این کاری خطرناک است.
ولی ناامید مشو.
اندوهگین مباش ... نگران مباش خدا با ماست.
ای مریم، ای هدی نگران مباشید.
کارهای روزانه را انجام دهید.
و احساس ناتوانی نکنید.
ای ایمان ای امیر کارها را رها نکنید و نگران نباشید.
من باز خواهم گشت اگر خدا بخواهد.
در دریا چه کنم.
در دریا چیزی نیست.
ماهیها کجا هستند.
ناگهان !
گویی تور سنگین شده است ... بله
این چیست ؟ !
آیا این ماهی است یا نهنگ ؟!
بله ... شکر خدا.
ای مرد طناب را رها مکن.
احساس ناتوانی مکن.
ابر سیاهی در آسمان ظاهر شد.
و باد به شدت وزید.
بعد از لحظه ای، نهنگی حمله کرد.
خدایا چه کنم؟
ای خدا هیچ معبودی غیر از تو نیست.
به بنده ناتوانت رحم کن.
سپس افتاد.
در روستا
روستائیان از باگشت ماهیگیر ناامید شدند.
روز بعد
مردم قایقی را از دور دیدند.
به طرف ساحل رفتند.
ماهیگیر زخمی است و ماهی بزرگی در تورش است.
پس ماهیگیر را به روستا بردند.
و پس از یک روز
روستائیان برای دیدن ماهیگیر آمدند.
پس ماهیگیر گفت:
این سفر عجیبی بود که تجربه های زیادی در آن بود.
ای برادرانم، در زندگی ناامید نشوید.
در برخورد با مشکلات احساس ناتوانی نکنید.
از رحمت خدا ناامید نشوید.
ای خواهرانم، از یاد خدا غافل نشوید.
پس همانا خدا مونس زمانهای هراس است.
ناامید نشوید.
پس ناامیدی از شیطان است.
کلمات جدید
اُسماک = جمع سمک: ماهی
أم = یا
تَیأس = ناامید می شوی
تَفْلَقُ = نگران می شوی
تکتمون = پنهان می کنید
ثَقُلَتْ = سنگین شد
حَبْل = طناب – ریسمان
حصل = به دست آورد
حوت = ماهی بزرگ، نهنگ
خطر= خطرناک
ذهاب = رفتن
رجاء = لطفاً
رحلة = کوچ، سفر
ریاح = ج ریح: باد
زَروق = قایق
سحابة = ابر
سُم= سم، زهر
سواک = جز تو
سَوداء = سیاه
شبکة = تو
عَزَم = تصمیم گرفت
عَصَفت = وزید
قُرْب = نزدیک
قَنَط= ناامید شد
لا تَقنطوا = مأیوس نشوید
لَبَسَ= آمیخت، مخلوط کرد
لا تلبسوا = میامیزد
هائج = مواج، طوفانی
وحشتة= تنهایی
یَسکُن = سکونت می کند
یئسَ= نومید شد، مأیوس شد.
تمرین های درس ششم
1 - با توجه به متن درس در مقابل پاسخ صحیح علامت بگذارید.
الف ) هل طَلَبَ الأولادُ مِنْ والدِهِم الذّهابَ للصَّید؟
۱ – نعم ۲ – لا
ب ) أحصَلَ الصّیادُ علی الصّید؟
۱ – نعم ۲ – لا
ج ) متی عَصَفت الرّیاح؟
۱ – قبلَ ظهورِ سحابةٍ سَوداءَ
۲ – بعد صَیْدِ الحوتِ
د ) ما هی نتیجةُ القصّةِ ؟
۱ – کان الصّیادُ خائفاً
۲ – الیأسُ فی الحیاة سُمُ
2 - فعلهای مناسب را برای عبارات زیر پیدا کنید.
الف ) .... الباطل و ... الحقّ . ۱ – لا تَشربی
ب ) .... الا الله . ۲ – لا تذکروا
ج) .... علی الأصدقاء . ۳ – لا تغضبوا
د) .... الماء کثیراً . ۴ – لا تکتموا
۵ – لا تعلموا
3 - جای خالی را با کلمات مناسب پر کنید:
الف ) .... الحق بِالباطل . ۱ – لا تَقْربوا
ب) ..... إن الله مَعَنا . ۲ – لا تقنطوا
ج) ..... إلا الله . ۳ – لا تَلْبسوا
د) ..... مالَ الیتیم. ۴ – لا تعبدوا
ه) .... من رحمة الله. ۵ – لاتحزَنْ
درس 7:
هدف
جمله اسمیه و مبتداء و خبر آن جمله
قانون
- جمله ای که با اسم شروع شود جمله اسمیه نام دارد.
جمله اسمیه در زبان عربی از ۲ قسمت اصلی تشکیل شده است:
۱ – مبتدا
۲ – خبر
ویژگی های مبتدا:
- مبتدا همواره مرفوع است یعنی یکی از علامتهای رفع ُ¾ ¾ُ را داراست.
- مبتدا می تواند اسم خاص – دارای ال با تنوین – ضمیر منفصل و اسم اشاره باشد.
خبر:
اسم مرفوع که معمولاً با تنوین است. مانند : امامُ – مفیدُ
(در ابتدای جمله) شرح مبتدا
مبتدا + خبر = جمله اسمیه
اسم + اسم یا فعل یا حرف و اسم
ترجمه درس آه دخترکم
این مرد کفاش است.
او زیاد کار می کند.
تو زیاد کار می کنی.
پزشک کار کردن را ممنوع کرده است.
بیماری خطرناک است.
من می دانم ولی زندگی سخت است.
من مجبورم.
صاحب خانه فردا اجاره اش را می خواهد.
مریم این سخنان را شنید.
پس شرمنده شد.
چه کنم؟
درس و مدرسه را رها کنم؟
نه ... نه ... !
آهان، یافتم! بهترین راه است!
در روز بعد
بعد از خوردن شام همگی به خواب رفتند.
ولی مریم
پس ، بعد از مدت کمی برخاست.
و به اطاق کار رفت.
و تا طلوع صبح کار کرد.
صبح روز بعد
عجیب است ! چه کسی این کفشها را درست کرده است؟
مرد در حسرت است.
پس از روزها و ماهها
در شبی
مریم خسته بود،
ولی به اطاق کار رفت.
و بعد از ساعتی مریم چرتش برد.
و در صبح زود
پدر برای خواندن نماز بیدار شد.
آنجا نور است ! چه کسی در اطاق است ؟ حتماً دزد است.
پس به اطاق نگاه کرد.
به آرامی درب را باز کرد.
پس با دقت نگاه کرد.
این مریم است ؟!
آه دخترکم
کلمات جدید
أحذَیة = ج حذا، کفش
باکر = صبح زود
تعبة = خسته، کوفته
تناول = خوردن، تناول کردن
حدیث = سخن، صحبت
حذّاء = کفاش
شهور = ج شهرة: ماه
شهید = گواه
صدقْ = راست گویی
صَنَعَ = ساخت
ضوء = چراغ
عشاء = شام
عصا = عصا، چوب دستی
فجر= صبحگاه، طلوع صبح
لطیف = دقیق
مسخرات = تسخیر شده ها، رام شده ها
مضطَرّ = درمانده، مجبور
مَطلع = طلوع
نُعاس = چرت، خواب آلودگی
هُدوء = آرامش
تمرینهای درس هفتم
1 - با توجه به متن درس در مقابل پاسخ صحیح علامت بگذارید:
الف ) ماذا عَمِلَت مریم ؟
۱ – تَرَکَتْ المدرسه
۲ – ذهبت لمساعَدَة والدِها
ب ) کیف وَجَدَ الوالد بِنتَه ؟
۱ – فی الثوم
۲ – مشغول بالعمل
ج) متی فهم الوالد سرَّ الاحذبة ؟
۱ – فی المنتَصف اللیل
۲ – فی یوم قبل طلوع فجر
2- در جاهای خای کلمه ای بگذارید (خبر) که جمله معنا دار درست شود.
مبتدا | خبر |
الف) المعلمُ | ...... |
ب ) الوالِدُ | ...... |
ج) الْبَحْرُ | ...... |
د) الْبیْتُ | ...... |
ه) الله | ...... |
3- در جاهای خالی کلمات مناسب بگذارید.
الف) .... علی کل شیء شهیدُ . ۱ – بعباده
ب) الحمدُلله رب ..... ۲ – العالمین
ج) والنجوم ... بأمرِه ۳ – والله
د) الله لطیف .... ۴ – مُسَخّرات
درس 8:
هدف
جمله فعلیه و نقش فعل و فاعل در آن
قانون
- جمله ای که با فعل شروع می شود جمله فعلیه می باشد.
جمله فعلیه از دو جزء اصلی تشکیل شده است:
فاعل و فعل
- فاعل نیز مانند مبتدا و خبر همواره مرفوع است.
- فعل در اول جمله همواره به صورت مفرد به کار می رود هر چند فاعل آن مثنی یا جمع باشد. فعل و فاعل از نظر جنس مانند یکدیگرند.
فعل + فاعل + .... = جمله فعلیه
ترجمه درس آسایش و سختی
ای فرشتگان چرا ایوب را ستایش می کنید؟
ایوب خداوند را می پرستد و او را ستایش می کند؟
زیرا او صاحب مال و نعمتهایی است.
نه ... نه ... صالحان پروردگارشان را در همه حالات شکر می کنند.
ایوب بیمار شد.
مالش نابود شد.
فرزندانش نابود شدند.
راهزنان اموالش را دزدیدند.
فرصت طلایی برای ابلیس به وجود آمد.
ابلیس آمد.
ای ایوب! تا کی بر این بلا صبر می کنی؟
مال و فرزندان و سلامتی خود را از دست دادی؛
با این وجود خدا را شکر می کنی و او را ستایش می کنی؟
به خدا پناه می برم از شیطان رانده شده.
فایده ای ندارد او مانند کوه است؛
به سوی همسرش می روم.
تا کی صبر می کنی؟
مرگش نزدیک است.
نه ... نه.. همسر صالح بر قضای الهی صبر می کند.
بلا و سختی شدت گرفت و بیماریش سخت شد.
پس همه او را ترک کردند.
چگونه غذا و دارو به دست بیاوریم؟!
چه کنم؟!
ایوب جستجو کرد.
هیچ چیز نیست.
پس گفت همانا به من آسیب رسیده است و تو بخشنده ترین بخشنده ها هستی.
و بالاخره بعد از چند سال شادمانی آمد.
همانا ایوب در امتحان پیروز شد.
بله، همانا با سختی، آسانی است.
بیماری رفت
و سلامتی و آسایش به ایوب بازگشت.
چه بنده خوبی همانا او بسیار بازگرداننده است.
تمرین های درس هشتم
1- با توجه به متن درس در مقابل پاسخ صحیح علامت بگذارید:
الف ) متی حانت الفَرضةُ الذّهبیّة لاِبلیس؟
۱ – عند فقدان النعم ؟
۲ – حینما شکراً ایوبُ ربّه
۳ – قرب موت ایوب
ب ) الی متی صَبر أیّوب ؟
۱ – حتی النهایة
۲ – حتی زَمَن فقدان أولادة
۳ – حتی زَمَن مَرضیة
ج ) لماذا قال الله «نعم العبد إنه دُواب »
۱ – لأنه منحج فی الأمتحان
۲ – لأنه ما صبر علی المصائب
۳ – لأنه قرض
2- در هر یک از عبارات زیر فاعل را بیابید:
الف ) وَعَدَ الله المومنین و المؤمنات خبات.
ب ) قد جاء أمر ربِّک.
ج ) یعملُ الکریم بوعْدِه.
د ) یدفَعُ الأغنیاء زکاة أموالهم.
3- برای عبارت زیر ترجمه صحیح را انتخاب کنید:
۱ – ذَهب الخَوفُ و دَخَلَ الأیمانُ فی القلوب.
الف ) ترس رفت و ایمان را در دل جای داد.
ب ) خوف و ترس رفت و ایمان در دلها وارد شد.
۲ – لا تَتْعَبُ الأُمُّ من تربیة طفلها.
الف ) مادر را در تربیت فرزندش خسته نمی بینی؟
ب ) مادر از تربیت فرزندش خسته نمی شود.
کلمات جدید
أرحم = مهربانترین
أعوذ = پناه می برم
أواب = بسیار باز گرداننده
تلف = تباه شد
تمدحون = ستایش می کنید
دواء = دارو
رجیم= رانده شده
رخاء = آسایش
رَضیء = راضی شد
زهق = از بین رفت
شدة = سختی، تنگدستی
صَعب = دشوار شد
الضّر = سختی
عُسرْ = سختی
عَظُم = بزرگ شد
علی = بلند مرتبه
فقدان = از دست دادن
فقدت = از دست دادی
لصوص = ج لصّ : دزد
مرض = بیماری
مسّ = لمس کرد
مصائب= مصیبت
مع = همراه
نِعَم= ج نعمة : نعمت
نِعْمَ = چه خوب است
وَعَد = وعده داد
یُسْر = آسانی
درس9:
هدف
گفتن بعضی از اجزای دیگر جمله فعلیه و همچنین حروفی که جَر می دهند.
قانون
یکی دیگر از اجزای جمله فعلیه مفعول می باشد – مفعول کسی یا چیزی است که فعل روی آن انجام می شود.
مفعول:
اسمی منصوب است که معمولاً پس از فاعل به کار می رود و علامت نصب نشانگر مفعول است.
سَمِعَتْ التلمیذاتُ النصیحة .
جار و مجرور:
جار حرفی است که قبل از اسم به کار می رود و آن را مجرور می کند ( ا - فی – مِن – الی – علی)
مجرور اسمی است که پس از حرف جار به کار می رود.
جار و مجرور معمولاً در آخر جمله به کار می روند.
ترجمه درس لباسهای عید
ناصر از خانه خارج شد.
خیابان شلوغ بود.
مردم مشغول خریدن لباسها و میوه ها و ... هستند.
عید نزدیک است.
دوستانم لباس نو می پوشند.
بعد از وفات پدرم.
مادرم مسؤول تأمین درآمد خانواده است.
او از صبح تا شب مشغول بافندگی است.
پس چگونه از او لباس نو بخواهیم.
در کوچه ... ناگهان
این چیست؟ مثل این که کیف است.
کیف را باز کرد.
خدای ... پول ... پول زیاد
با شتاب به خانه بازگشت.
در خانه
مادر: این پولها از کجاست ؟!
آیا ... ؟! پناه بر خدا ؟!
مادر ... مادر ...
عید نزدیک است این هدیه خدایی است.
عجیب است ... ولی چگونه !
به خدا ... پیدا کردم ... پیدا کردم ... در کوچه !
خارج شو و با شتاب برو
و به دنبال صاحب پولها بگرد.
در کوچه
ناصر ورقه ای را روی دیوار دید.
اطلاعیه
کیفی با این مشخصات گم شده است.
با شتاب به مغازه حاج فاضل رفت.
کیف را در مقابلش قرار داد.
به شدت شادمان شد.
خدایا تو را شکر می کنم خدایا ... آه ... شکر
و بعد از چند لحظه گفت: من به یک کارگر امانت دار نیاز دارم.
آیا می پذیری
بله ... ولی من دانش آموز هستم.
بعد از مدرسه در مغازه حاضر شو.
خوب و اما جایزه تو
پس من اکنون مزد یک ماه را به تو می دهم.
ناصر به شدت خوشحال شد و به بازار رفت.
سپس با لباسها و غذاها به خانه بازگشت.
و داستان را برایشان شرح داد.
همگی خوشحال شدند.
پس پروردگارشان را شکر کردند.
کلمات جدید
اُحضُر = حاضر شو
إعلان = اطلاعیه
أمثال = نمونه
اُمین = درستکار
تجلب = جلب می کند
تلمیذ = شاگرد
حیاکة = بافندگی
ذاهب = رونده
زقاق = کوچه
زمام = افسار
سوق = بازار
شراء = خریدن
شرح = شرح دادن
شَهر= ماه
صباح = صبح
عائلة= خانواده
فضل = احسان
قدیر = توانا
مُزدَهَم = شلوغ
مصلِح = اصلاح گر
معاش = وسایل زندگی
مفسد= ایجاد کننده فساد
مفقودة = گم شده
نقود = ج نقد : پول
تمرین های درس نهم
1- با توجه به متن درس، در مقابل پاسخ صحیح علامت بگذارید:
الف ) من هی المسؤولة فی بیت «ناصر» لِتأمین المعاش ؟
۱ – الوالدِ ۲ – ناصر ۳ – الوالِدَة
ب ) أین وَجَدَ ناصرُ المنحنظة ؟
۱ – فی الشارع ۲ – فی الزقاق ۳ – فی البیت
ج) متی یحْضرُ ناصرُ فی حانوتِ «الحاجِ فاضل» لِنَعمَل ؟
۱ – صباحاً ۲ – مساء ۳ – لیلاً
2- از میان حروف جر داده شده، حرف مناسب را انتخاب کنید:
الف ) و خلق الله السماوات و الارض ... الحق
۱ – إلی ۲ – فی ۳ – ب
ب ) إنی ذاهِبُ ... ربّی
۱ – مِن ۲ – فی ۳ – إلی
ج ) والله یعلم المنسِد ... المصلح
۱ – إلی ۲ – مِن ۳ – فی
د ) إن المتقین ... جناتٍ
۱ – بِ ۲ – فی ۳ – مَن
3- در عبارات زیر فاعل و مفعول را مشخص کنید.کلماتی که زیر آنها خط کشیده شده است:
الف ) لا تقنطوا مِن رحمة الله إن الله یغفرُالذنوب جمیعاً .
ب ) یَحفَظُ العاقل لِسانة و تبرکُ الجاهل زمامِ کلامه.
ج) وَجَد الأنسان السعادة فی الاخلاق لا فی الثروَة و المال.
سلام
قالب وبت رو عوض کن
وبت خیلی پخش و پلاست