آموزش دروس سوم دبیرستان  و کنکور +المپیاد
آموزش دروس سوم دبیرستان  و کنکور +المپیاد

آموزش دروس سوم دبیرستان و کنکور +المپیاد

تیزهوشان بوشهر.....

هر روز یک شعر/چرا ظرف مرا بشکست لیلی

برای مشاهده به ادامه مطلب بروید.


یکی از عیبجویان از لیلی عیبجویی کرد و مجنون در جوابش گفت:

ز حرف عیبجو ، مجنون برآشفت

در آن آشفتگی خندان شد و گفت

اگر در دیده مجنون نشینی

به غیر از خوبی لیلی نبینی

تو که دانی که لیلی چون نکویست

کزو چشمت همین بر زلف و رویست

تو قد بینی و مجنون جلوه ناز

تو ابرو، او نگاه ناوک انداز

تو مو بینی و مجنون پیچش مو

تو ابرو ، او اشارتهای ابرو

و در جایی دیگر لیلی نذر کرده بود و یک شب همه مردم فقیر را طعام می داد ؛ مجنون هم در صف ایستاد که از دست لیلی غذا بگیرد ولی هنگامی که نوبت به دادن غذا به مجنون شد؛ لیلی با قاشق ظرف مجنون را شکست و بعد از این موضوع مجنون گفت:

همچو دگران نداد کامم

وز سنگ ستم شکست جامم

با من ، نظریش ، هست تنها

آن سنگ که زد به جام من فاش

زان کاسه سر شکستیم کاش

گر جام مرا شکست یارم

آزردگی ای جز این ندارم

کان لحظه مرا که جام بشکست

آزرده نگشته باشد دست

صد سر ، فدای شکست او باد

جانها شده مزد دست او باد

و در داستانی دیگر که از لیلی و مجنون نقل کرده اند این است که لیلی فوت می کنه و مجنون بر سر قبر او جان به جان آفرین تسلیم می کند؛ البته این داستان بسیار طولانی و قشنگ هست حتما شعر کامل رو بخونید ولی من اینجا از چند بیت آخر داستان خوشم آمد که همونا رو می نویسم

شستند به آب دیده پاکش

دادند ز خاک هم به خاکش

پهلوگه دخمه را گشادند

در پهلوی لیلیش نهادند

خفتند به ناز تا قیامت

برخاست ز راهشان ملامت

یا رب چو به احتزاز و پاکی

رفتند ز عالم آن دو خاکی

آسایش و لطف یارشان کن

و آمرزش خود نثارشان کن

ما هم نزییم جاودانی

نوبت چو به ما رسد تو دانی

اگر با دیگرانش بودش میلی

چرا کوزه ام بشکست لیلی

اگر با دیگرانش بود میلی ؛

  چرا ظرف مرا بشکست لیلی

http://shakheni.blogfa.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد