منبع:nz1.blogfa.com
برای مشاهده به ادامه مطلب بروید
معنی :
چشمی وجود ندارد که چهره ی زیبای تو را نبیند و هیچ گوشی وجود ندارد که صدای تو را نشنود. ( آثار و نشانه های تو قابل درک و شناخت هستند.)
قالب شعر : قصیده
شعر از : سعدی
معنی :
در صبح زود اوّل بهار که طول شب و روز آن یکسان است ، رفتن به صحرا و تماشای کردن گل های زیبای بهاری ، لذّت بخش است.
لغت :
بامداد : صبح زود / لیل : شب / نهار : روز
آرایه : لیل و نهار : تضاد / بهار و نهار : جناس
معنی : تمام پدیده های آفرینش برای آگاه کردن انسان های عارف است و اگر کسی وجود خدا را انکار کند و به خدا ایمان نیاورد ، ذوق و احساسی ندارد.
لغت : آفرینش : آفریده های جهان / تنبیه : هوشیار کردن / خداوند دل : صاحب دل ( انسان عارف ) / دل در مصراع دوم : احساس و عاطفه / اقرار : اعتراف
آرایه ها : واج آرایی « د » / که و به : جناس / دل : مجازاً احساس و عاطفه
نکته دستوری : آفرینش : مشتق / که در مصراع دوم به معنی کسی که ، ضمیر مبهم است / همه : بدل
معنی : هر کسی که با این همه نقش ها و پدیده های عجیب هستی به آفریننده ی آنها نیندیشد ، هماند عکس و تصویر روی دیوار ، بی احساس و بی روح است.
لغت : عجب : عجیب / وجود : هستی / فکرت : فکر و اندیشه
آرایه ها : در و دیوار : مراعات نظیر / دیوار وجود : اضافه تشبیهی / بر و در : جناس
معنی : کوه و دریا و درختان ( همه ی موجودات ) در حال نیایش خداوند هستند ، امّا هر شنونده ای این راز را درک نمی کند.
لغت : تسبیح : نیاش کردن ، خدا را به پاکی یاد کردن / مستمع : شنونده
آرایه ها : کوه و دریا و درختان : مراعات نظیر / بیت تلمیح دارد به آیه 44 سوره اسراء
معنی : آیا خبر داری که پرندگان سحری به هنگام صبح می گویند : ای انسان غافل ، از بی خبری و نادانی ، رها شو.
لغت : مرغان : پرندگان / خفته : غافل و بی خبر / جهالت : نادانی
آرایه ها : خواب ، سحر و خفته : مراعات نظیر / سر و سحر : جناس / خواب جهالت : اضافه تشبیهی / سر از خواب برداشتن : کنایه از آگاهی و بیداری
نکته ی دستوری : « ت » در خبر ، نهاد است / خفته : صفت جانشین اسم : ای { انسان } خفته .
معنی : تا کی می خواهی مانند گل بنفشه در غفلت و نادان به سر ببری . حیف است که تو بی خبر و غافل باشی و گل نرگس بیدار و آگاه باشد.
لغت : حیف : افسوس ، دریغ
آرایه ها : بنفشه و نرگس : مراعات نظیر / چو بنفشه : تشبیه / در و سر : جناس / بنفشه در این بیت نماد غفلت و سر افکندگی / نرگس ، نماد بینایی و آگاهی است / سر غفلت در پیش گرفتن : کنایه
نکته دستوری : « حیف » نقش مسند دارد. / « ی » در خوابی ، به معنی « هستی » فعل سنادی است.
معنی : تنها خداوند بزرگ است که می تواند از چوب درخت ، میوه های رنگارنگ و از خار ، گل های سرح زیبا ، پدید آورد.
لغت : الوان : جمع لون ، رنگ ها / گل صد برگ : نوعی گل سرخ با گل برگ های پُر پَر.
آرایه ها : چوب : مجازاً درخت / گل و خار : تضاد
نکته دستوری : هر دو مصراع ، استفهام انکار است . / صد برگ : صفت مرکّب
معنی : عقل از زیبایی خوشه طلایی انگور ، متحیّر و فهم از درک زیبایی و ظرافت دانه های انار که مانند یاقوتی سرخ و ارزشمند ، می درخشد ، ناتوان است.
لغت : حیران : سرگردان / عنب : انگور / حقّه : ظرفی کوچک ، که در آن جواهی نگه داری شود. / یاقوت : سنگی قیمتی به رنگ های سرخ ، زرد و کبود
آرایه ها : حیران شدن عقل و عاجز بودن فهم : تشخیص / عنب و انار : مراعات نظیر / حقّه ی یاقوت انار : اضافه تشبیهی ( دانه هار انار به کیسه ای پر از یاقوت تشبیه شده است.)
معنی : خداوند پاک و بی عیب با فرمان خود ، تمام پدیده ها و موجودات را ( ماه و خورشید و شب و روز را ) مطیع خود کرده است.
لغت : تقدیر : سرنوشت ، فرمان خدا / مسخّر : رام و مطیع
آرایه ها : لیل و نهار : تضاد / ماه و خورشید : مراعات نظیر / بیت ، تلمیح به آیات قران دارد.
معنی : اگر همه مردم تا روز قیامت درباره ی بخشش و لطف خداوند سخ بگویند باز هم یکی از هزاران لطف و رحمت خداوند ، گفته نمی شود.
نکته دستوری : « تا » حرف اضافه است و قیامت ، متمّم.
معنی : پروردگارا نعمت های تو قابل شمارش نیست و هیچ انسان شکر گزاری نمی تواند ، شکر نعمت های بی کران تو را به جای آورد.
لغت : اِنعام : بخشش ، نعمت دادن / اَنعام : چهارپایان / بار : آفریننده ، خالق ، نیکوکار
آرایه ها : نعمت ، شکر ، انعام ، و شکر گزار : مراعات نظیر / زعدد بیرون بودن : کنایه از بی شمار بودن
نکته دستوری : « ت » در نعمتت : مضاف الیه / هرگز : قید نفی
معنی : ای سعدی ، انسانهای درست کار ، به سعادت و خوش بختی می رسند ، بنابر این تو هم انسانی صادق و راستگو باش ، زیرا انسان های بدرفتار به هدف و مقصودش نمی رسد.
لغت : راست روان : انسان های درست کار / گوی : توپ کوچک / کج رفتار : انسان بدکار
آرایه ها : که و به : جناس / گوی سعادت : اضافه تشبیهی / گوی بردند : کنایه از دست یافتن و سبقت گرفتن
نکته دستوری : سعدی : مناد و « ا » : ندا / راست روان : مرکّب ( « ان » جمع در ساختمان اسم دخالتی ندارد.) / کج رفتار : مشتق . مرکّب و صفت جانشین اسم ( انسان کج رفتار )
فقط تونستم از معنی تشخیص بدم که فعلش اسنادی نیست